انحرافات جنسی و خود ارضایی در دوران بلوغ علاوه بر روشهای پیشگیری، در زمینه درمان این انحرافات نیز شیوه های زیر پیشنهاد می شود: 1-گسترش دایره ی ارتباطات وجوانان مبتلا به انحرافات اخلاقی معمولاً از بُعد ارتباطی، آسیب دیده اند و روابط آنها با اطرافیان و دیگران روابطی سالم و بهنجار نیست.برخی از آنان روابط خود را به حداقل کاهش داده اند و به انزوا گراییده اند و بعضی دیگر روابط را به حالت تهاجمی و ستیزه جویانه تبدیل کرده اند و پاره ای به وابستگیهای افراطی عاطفی کشیده شده اند.ولی خودارضایی، غالباً فرد را به «انزوا»می کشاند و حلقه های ارتباطی میان او و دیگران به تدریج گسیخته می شود.دراین زمینه قبلاً اشاراتی داشتیم و «تنهایی»را یکی از عوامل گرایش به «کامجویی بدلی»تلقی کردیم. والدین و مربیان در گام اول به دایره ی بسته ارتباطی نوجوان نفوذ کرده و با محبت و جلب اعتماد وی، سعی در برقراری اولین حلقه های ارتباطی می نمایند.کسانی که بیشتر مورد قبول و اعتماد نوجوان هستند باید پیشقدم شوندو ابتکارعمل را به دست گیرند. هر گونه عملی که نوجوان گریزپا را زیر نفوذ قرار دهد و پلهای شکسته ی ارتباطی را تجدید بنا کند، لازم است انجام شود.درمحیط خانواده عواملی چون اعمال محبت صادقانه به نوجوان، احترام به شخصیت وی، مسئولیت سپاری و نظر مشورتی او را جویا شدن، می تواند منجر به برقراری روابطی گرم و ثمربخش گردد و توان متراکم نوجوان در کانالهای مطمئن و سالم به جریان افتد. در محیط مدرسه نیز با استفاده از برقراری روابط صمیمانه و نزدیک عاطفی، شرکت دادن او در فعالیتهای فوق برنامه،تفویض مسئولیت و تأکید بر جنبه های مثبت شخصیت او، می توان به وی جلوه های نوینی از ارتباطهای اجتماعی را ارائه داد و درجلب اعتماد وی کوشید.مربیان امور تربیتی به لحاظ اعتماد دانش آموزان، می توانند از برخی همکاریهای نوجوان مدد جویند و ضمن ایجاد ارتباط میان نوجوان مبتلا و همکلاسهای با نفوذ و با ایمان، دایره ی ارتباطی را گسترش دهند. شایان ذکر است که زمانی باید به این کار اقدام نمود که از عدم انتقال منفی نوجوان به دوستانش در زمینه ی خودارضایی، اطمینان حاصل شود. ترتیب دادن برنامه های دسته جمعی و گروهی نظیر:اردوهای دانش آموزی، بازدیدها و فعالیتهای دیگر، می تواند زمینه ساز برقراری روابطی گرم و ثمربخش بین نوجوانان و دیگران باشد. اگر در نوجوان، استعدادهای ویژه ای نظیر نویسندگی، شعر، سرود، بازی در نمایش و تئاتر مدارس وجود دارد، می توان از آنها بهره گرفت و به نحو مناسبی نوجوان را دراین قبیل فعالیتها، شرکت داد.یادآوری می نماییم اولین فردی که به نوجوان نزدیک می شود و سعی در توسعه ی گستره ی ارتباطی نوجوان دارد باید از اعتماد بالایی نزد او برخوردار باشد تا نوجوان حاضر به ترک جزیره ی تنهایی خود و پیوستن به جمع و فعالیت در آن شود. 2-تصعید (والایش)(1) یکی از شیوه های درمان خودارضایی، تغییرجهت دادن انرژی روانی نوجوان از هدفهای جنسی به هدفهای فرهنگی، اخلاقی و هنری است.این شیوه که در روانکاوی نیز بسیار شهرت دارد تحت عناوین:بهگرایی، والاگرایی، اعتلاجویی، تلطیف غریزه و والایش هم به کار رفته و بالاخره در مفهوم تبدیل به احسن نهفته است.منتها باید به تفاوتی که بین نظریه ی روانکاوی و نظریه ی انسان سالم درمکتب اسلام وجود دارد، عنایت کامل داشت. در روانکاوی (به ویژه مکتب فروید)اعتقاد برآن است که بین نیروی جنسی و فعالیتهای هنری،عاطفی، نظیر موسیقی، شعر و ادبیات رابطه ای موجود است و همچنین معتقد است که بسیاری از پدیده های انسانی از فراگرفتن زبان و اکتشاف علمی تا ساختن شاهکارهای موسیقی و انواع سمفونیها، همه ازتکاپوی مکانیسم والایش سرچشمه می گیرند و به بیان «فروید»: سائقهای جنسی،در راه تحصیل عالیترین موفقیتهای فرهنگی، هنری و اجتماعی روح بشر سهیم بوده اند.(2) فروید همچنین معتقد است: با استفاده از مکانیسم والاگرایی می توان نیروی جنسی را، در فضای دیگری به کار انداخت و ظرفیت روانی قابل ملاحظه ای پدید آورد.(3) آنچه که فروید بر آن تأکید می کند، اصالت بخشیدن به نیروی جنسی و نقش بنیادی برای آن قائل شدن است، به گونه ای که تمامی مظاهرحیات انسان از قبیل خلاقیت و ابتکار، ذوق ادبی و هنری و اکشتافات و اختراعات را نشأت گرفته از نیروی جنسی می داند. در وجود آدمی،غرایز و نیروهای مختلفی،تنظیم فعالیتهای گوناگون را برعهده دارند:غریزه ی مادری، غریزه ی صیانت ذات، غریزه ی جنسی و سایر سائقها، درمنطقه ی خاصی از وجود انسان حضور و تأثیر فعالانه دارند و منشأ آنها و همچنین ماهیت هریک، متفاوت از بقیه بوده و مستقل عمل می کنند. این گونه نیست که تمامی این فعالیتها صرفاً از (سائق)نیروی جنسی سرچشمه گرفته باشد و مثلاً علاقه ی مادر به فرزند که یک نوع رابطه ی پاک و عاطفی است، منشأ جنسی داشته باشد.درحالی که روانکاوی، تظاهرات عاطفی انسان را مرتبط با نیروی جنسی می داند. از سوی دیگر، گرایشهای متعالی و مثبتی نظیر گرایش به عشق و پرستش، گرایش به خلاقیت، گرایش به حقیقت (دانش)، گرایش به زیبایی و گرایش به فضیلتهای اخلاقی فطری هستند و مبیّن تظاهرات عاطفی و اخلاقی می باشند. با توجه به جنبه ی استقلال داشتن هرکدام از جنبه های فوق از یکدیگر، چگونه می توان توجیه نمود که تمایم تظاهرات متعالی روح انسان، نشأت گرفته از نیروی جنسی است؟ به هرحال، منظور از تصعید (والایش)این است که انرژیهای روانی نوجوان را که در جهت ارضای بدلی تمایلات جنسی اش به کار گرفته شده است، تغییرداده و تعالی بخشیده و آن را در مسیر اهداف مثبت اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و غیره به کار گیریم.لکن انتخاب اهداف فوق، بستگی تام به استعدادها و توانهای نوجوان دارد و همان گونه که تفاوتهای فردی، وجود قابلیتهای گوناگون را در افراد تأیید می کند، لازم است اهداف والایش با استعدادهای نوجوان، تطابق مناسب داشته باشد. علی رغم واقعیت یاد شده درنهاد و عمق وجود همه ی نوجوانان، گرایش به معنویت از حضوری فوق العاده برخوردار است؛زمینه ای که اگر درست به کار گرفته شود، والایش (تصعید)به بهترین نحو صورت خواهد گرفت.